نوازنده دوره گرد ایستگاه كینگ كراس لندن در خلال آوازش گاهی با لحن شیرین انگلیسی صحبت می كند، چشمانت را كه می بندی حس می كنی داری یكی از قصه های مجید را می شنوی با همان لحن شیرین اصفهانی.
نوازنده می داند كه اصفهان از زیباترین شهرهای دنیاست اما نمی داند كه توی این دنیای كوچك جایی هست كه با آن قرابت لهجه دارد.
اهل لیورپول هست و تمام همشهریهایش همین لهجه را دارند لابد اگر از شهرداری كسی اینجا بود حتما پیوند خواهر خواندگی لیورپول و اصفهان را اعلام می كرد.
دور بساطش عده زیادی جمع شده اند و به آوازش گوش می دهند تا سردی معاشرت خود را با گرمی لحن این مرد گره بزنند. درآمد ماهانه مرد گاهی به 3 هزار پوند هم می رسد و او از این كار راضی است.
خودش می گوید: خب اینجوری هم درآمد داری هم دولت سراغت نمی آید برای مالیات و به هر حال هرچه باشد از وضعیت نواخانه های انگلیس بهتر است.
مایك هافر دندان سالمی به دهان ندارد و كنار بساط موسیقی اش یك قوطی مشروب الكلی دیده می شود كه گاهگاهی در بین برنامه از محتویات آن می نوشد و درگوشی می گوید: هی واسه تلویزیون میان تو خونه آدما و ماهانه 13 پوند مالیات ازشون می گیرن، اینجا از هیچی نمی گذرند.
هافر دو فرزند دارد و درحاشیه شهر لندن در خانه ای اجاره ای زندگی می كند و می گوید: زنم تقاضای جدایی داده و باید هزینه زندگی را در آورم ضمن اینكه او بچه ها را خواهد برد، قانون است دیگر كاریش نمی شه كرد.
اگر نتوانی خوب پول درآوری باید زندگی سختی را تحمل كنی و مدرسه ای بروی كه دوست نداری و امكانات بهداشتی داشته باشی كه شاید در برابر مریضی هایت كم بیاورد.
هافر به خواندنش ادامه می دهد و دسته دسته برتعداد مشتاقان صدایش افزوده می شود ، من گوشم به اوست اما در مقابل چشمانم تصویر مجید قرار دارد كه به مادرش می گوید: بی بی نمی خوام مهندس بشم، نمی خوام دكتر بشم نمی خوام با سواد بشم، اصلا خسته شدم می خوام فقط شاعر بشم و هافر هیجی نمی خواهد فقط تكه ذوقی كه شاید شعر هم بگوید و یك جوری خودش را از مصایب زندگی برهاند.
آوازش تمام شده و كلاهش را می گرداند، جلوی من می رسد نگاهی می كند یك دو پوندی در میان كلاهش می گذارم برای او پول دو لیتر آب است اما برای من حدود هفت هزار تومان.
ورزشی**1647**1590